کتاب خوان ناشناس
۱/۵/۱۳۹۴
درباره زنی که او هم سوار بر مترو به مرکز شهر می رود و کتابی می خواند درباره زنی که سوار بر مترو شده و سر که بلند می کند می بیند زنی که سوار مترو شده و کتابی می خواند درباره زنی که سوار بر مترو کتابی می خواند خود اوست که سوار مترو شده و دارد کتابی می خواند درباره زنی که سوار مترو شده و کتابی می خواند که اتفاقا درباره زنی است که سوار مترو شده و کتابی می خواند و هر چه فکر می کند یادش نمی آید کی سوار مترو شده و کتابی خوانده درباره زنی که سوار بر مترو کتابی می خوانده و به مترویی که زن کتاب خوانی را که سوار مترو کتابی می خوانده سوار کرده است لعنت می فرستد…..
۹۴/۱۱/۲۸